مشاهده و تعامل با طبیعت بی نهایت لذت بخش است.
نحوه درک من از جهان به شدت تحت تأثیر نحوه تعامل من با زادگاهم و تجربه ماهیت در حال تحول روابط انسانی بوده است.
من متوجه می شوم که این تعاملات و تجربیات آرامش و بصیرت زیادی به من می دهد، که به شدت با وضعیت معلق و اغلب تکراری وجود انسان در محیط های شهری در تضاد است.
این ناهماهنگی بین طبیعت و سبک زندگی شهری موضوع اصلی آثار هنری من در چند سال گذشته بوده است. در ابتدا، من برای آثار هنری خود از عکسهای طبیعت و مناظر شهری الهام میگرفتم، که به تدریج با رویکردی انتزاعی که در آن بیشتر بر برداشتهای ذهنیام تکیه میکردم، جایگزین شد.
من این تغییر را ناشی از روند بهبودی مشاهده و تعامل با طبیعت می دانم. این درک از بسیاری جهات بر آثار من تأثیر می گذارد، بر انتخاب موضوع، زیبایی شناسی، قلم موها و همچنین نحوه انتخاب و ترکیب رنگ ها روی نقاشی هایم تأثیر می گذارد.
هدف من در آثار هنری ام ایجاد فضایی برای درک اسرارآمیز زندگی و به اشتراک گذاشتن درک خود از جهان با مخاطبانم است.